ایستگاه تاکتیک: «Rest Defence» چیست و چرا در فوتبال مدرن فوق العاده حائز اهمیت است؟


اختصاصی – در یکی از جدیدترین بخش های «ایستگاه تاکتیک»، شهاب شهابی، تاکتیک نویس ، که دوره های مختلف مربی گری و آنالیز معتبر را سپری کرده، گزارش فنی بخشی از آخرین دوره را در اختیار قرار داده تا علاقه مندان حرفه ایِ مباحث فنی که شرایط و امکان حضور در این دوره های ارزشمند را ندارند، با بخشی از مباحث مطرح شده در آن آشنا شوند و اطلاعات فنی به روزی را به دست آورند.

یکی از مهم ترین مفاهیم و مباحث فنی که این روزها سرمربیان مدرن روی آن تاکید ویژه ای دارند و در دوره های مربی گری و آنالیز معتبر نیز مدرسان زمان زیادی را روی آن متمرکز می شوند، مفهوم «Rest Defence» است. در این یادداشت به طور مفصل درباره این مفهوم صحبت می کنیم. اینکه به چه معنی است، تعریفش چیست، چه کاربردی دارد، موارد مصداقی اش چگونه است و در نهایت چرا در فوتبال مدرن حائز اهمیت است و به آن پرداخته می شود.

تیم «الف» را به عنوان تیم صاحب توپ در نظر بگیرید. بازیکنان این تیم در نیمه زمین حریف در حال به گردش درآوردن توپ در جهت ایجاد موقعیت خطرناک روی دروازه تیم «ب» هستند. مفهوم «Rest Defence» عبارت است از سازماندهی و ساختار تعریف شده تیم «الف» در زمان مالکیت توپ جهت جلوگیری از ضد حمله حریف، به محض از دست رفتن توپ و در راستای بازپس گیری آن. به این معنی که بازیکنان تیم «الف» گرچه صاحب توپ هستند و در تلاش برای ایجاد موقعیت روی دروازه تیم «ب» قرار دارند، اما در عین حال سازماندهی و ساختار مشخصی را نیز در خود ببینند که به محض از دست رفتن توپ، بتوانند از ضد حمله حریف جلوگیری کنند و بار دیگر مالکیت توپ را عهده دار شوند. این مفهوم دو کاربرد را پیگیری می کند: 1 – تیم «الف» این آمادگی را داشته باشد تا به محض از دست رفتن توپ، توسط حریف غافلگیر نشود و به اصطلاح عامیانه، ضد حمله نخورد. 2 – این آمادگی در تیم «الف» وجود داشته باشد تا بلافاصله توپ را از حریف پس بگیرد و حمله جدیدی را طراحی کند.

برای درک بهتر این مفهوم، مثالی را با یکدیگر بررسی می کنیم. به تصویر زیر دقت کنید که ارائه ای فرضی از رقابت بین دو تیم «الف» و «ب» است. مطابق تعریف ارائه شده، همان طور که می بینید، تیم «الف» (آبی) در زمین تیم «ب» (قرمز) صاحب توپ است و در حال به گردش درآوردن آن در جهت ایجاد موقعیت قرار دارد. توپ در اختیار بازیکن شماره 7 است و شش بازیکن تیم «الف» به طور فعال در یک سوم تهاجمی خودی قرار دارند. هفت بازیکن تیم «ب» نیز در یک سوم تدافعی خودی در حال دفاع کردن و جلوگیری از خلق موقعیت حریف هستند. می بینیم که در یک سوم میانی اما چهار بازیکن تیم «الف» در برابر چهار بازیکن تیم «ب» در دو خط قرار گرفته اند و مشارکت فعالی در یک سوم تهاجمی ندارند. این چهار بازیکن که در دو خط در برابر چهار بازیکن حریف قرار گرفته اند، ساختار تیم «الف» را به محض از دست رفتن توپ تشکیل می دهد. همان ساختاری که ما در دوره های مربی گری از آن تحت عنوان «Rest Defence» نام می بریم. بازیکنان شماره 6 و 2 تیم «الف» (آبی) خط دوم «Rest Defence» را تشکیل می دهند و بازیکنان شماره 4 و 5 خط اول آن را.

شرایطی را تصور کنید که بازیکن شماره 7 صاحب توپ، آن را با یک پاس اشتباه لو می دهد و بازیکن شماره 6 تیم «ب» (قرمز) آن را قطع می کند. در چنین شرایطی ساختار تیم «الف» معنا پیدا می کند و اگر آن ها آماده این لحظه باشند، می توانند با دو خط تشکیل شده خود تحت عنوان «Rest Defence» به خوبی مانع از ضد حمله حریف شوند و در کوتاه ترین زمان مالکیت توپ را به تیم خودی بازگردانند. فوتبال مدرن به دنبال هر دو این موارد به طور توامان است و دیگر صرفا جلوگیری از ضد حمله حریف نمی تواند راه گشا باشد.

رویکرد مربیان مطرح دنیا

حالا که با مفهوم «Rest Defence» آشنا شدید، می توانید به طور واضح رویکرد سرمربیان مطرح دنیا را طی سالیان اخیر در این مورد با خود مرور کنید. به عنوان مثال یورگن کلوپ، طی این سال ها همراه با لیورپول همواره سعی کرده که سازماندهی و ساختار «Rest Defence» تیمش را بر مبنای بازپس گیری هر چه سریع تر توپ در همان لحظه از دست رفتن آن، قرار دهد. خط های «Rest Defence» یورگن کلوپ غالبا خیلی سریع رو به جلو حرکت می کنند تا با محدود کردن فضا به طور انتحاری هم ضد حمله حریف را خنثی کنند و هم مجددا مالکیت توپ را به تیم خودی بازگردانند.

کلیت این مسئله البته با سبک و سیاق متفاوت، درباره پپ گواردیولا و منچسترسیتیِ او نیز صدق می کند. گواردیولا نیز «Rest Defence» خود را بالا قرار می دهد و سریعا بازیکنان در تلاش هستند تا با ملحق شدن به یک سوم تهاجمی، ضمن خنثی کردن تلاش حریف برای بازی سازی و ضد حمله، مالکیت توپ را نیز عهده دار شوند.

این رویکرد اما برای سرمربیانی همچون ژوزه مورینیو و یا دیگو سیمئونه متفاوت است. این سرمربیان معمولا «Rest Defence» تیم خود را بر مبنای شرایط بازی تعریف می کنند. رویکرد این سرمربیان در این مورد در تقابل با تیم های قوی تر و و ضعیف تر می تواند متفاوت از یکدیگر باشد. دیگو سیمئونه معمولا در طراحی «Rest Defence» تیمش جانب احتیاط را رعایت می کند. همواره چند بازیکن در عقب زمین شرایط را رصد می کنند و این آمادگی را دارند که در ضد حمله حریف، برتری عددی خود را حفظ کنند. بازپس گیری سریع توپ لزوما یک اصل در رویکرد سیمئونه محسوب نمی شود و او ترجیح می دهد ضمن حفط ساختار تدافعی تیمش، از خلق موقعیت سریع حریف به محض دریافت توپ توسط آن ها، جلوگیری کند.

مفهوم «Rest Defence» در شرایط مختلف بازی نیز متغیر است و می تواند معنای متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال بازی را در نظر بگیرید که تیم شما 1-0 عقب است و در دقیقه 96 یک ضربه کرنر را صاحب می شود. در این شرایط خاص و لحظه ای، دیگر مفهوم «Rest Defence» معنای چندانی پیدا نمی کند. شما ممکن است دروازه بان خود را نیز به جلو فرا بخوانید و با 11 بازیکن بدون هیچ طراحی «Rest Defence» در باکس حریف قرار گیرید. طبیعتا در این شرایط به محض لو رفتن توپ، دروازه شما باز خواهد شد اما این عدم رعایت «Rest Defence» تاثیری چندانی در نتیجه بازی ندارد چرا که باخت 1-0 با 2-0 در شرایط طبیعی در یک بازی لیگ، فرق چندانی با یکدیگر نمی کند.

در نقطه مقابل اما وقتی شما از حریف پیش هستید، مفهوم «Rest Defence» بسیار حائز اهمیت است چرا که می تواند تحت هر شرایطی این برتری را برای شما حفظ کند. تیم هایی که جلو هستند و پیاپی ضد حمله از حریف دریافت می کنند، به طور مستقیم این مفهوم را درک نکرده اند و سرمربیانشان مسئول این مسئله هستند. فوتبال مدرن لحظه به لحظه اهمیت بیشتری به این مفهوم می دهد و سرمربیان بزرگ دنیا در تلاش هستند تا راه های بیشتری را برای تقویت «Rest Defence» تیم خود پیدا کنند.

به یک مورد مصداقی از عدم رعایت «Rest Defence» توجه کنید. برزیل در دیدار مقابل کرواسی، در مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی 2022 با یک گل از حریف خودش پیش بود. آن ها در آستانه رسیدن به نیمه نهایی قرار داشتند و بازی را نیز به طور کامل تحت کنترل خود می دیدند. بازی در نیمه دوم وقت های اضافه در جریان بود و کرواسی در شرایط طبیعی، زور حمله کردن نداشت. در چنین شرایطی تیته، سرمربی برزیل، می توانست با حفظ ساختار تیمش و رعایت اصل «Rest Defence» بازی را تحت کنترل خود داشته باشد تا دقایق پایانی نیز سپری شود.

اما به تصویر زیر دقت کنید که بسیار حیرت انگیز است. تیمی که در دقیقه 115 مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی از حریف خود پیش است، این گونه مفهوم «Rest Defence» را به سخره گرفته است. تصویر اول دقیقا لحظه ای است که بازیکنان برزیل توپ را لو می دهند. در همین لحظه نگاه کنید که چند بازیکن برزیل در چنین دقیقه ای، در زمین کرواسی و یک سوم تهاجمی قرار گرفته اند: شش بازیکن! دروازه بان را که حساب نکنیم، در نهایت چهار بازیکن برزیل باقی مانده اند که در زمین خودی هستند و مابقی در حال قدم زدن در یک سوم تهاجمی حریف قرار دارند!

در ادامه می بینیم که پس از آنکه بازیکنان برزیل در زدن توپ مودریچ ناکام هستند (عدم طراحی صحیح Rest Defence باعث این مسئله است) و نابغه کروات می تواند توپ را حفظ و رو به جلو ارسال کند، عمق فاجعه نمایان می شود و بازیکن هفتم برزیل نیز جهت مقابله اولیه با ضد حمله حریف در زمین آن ها از بازی خارج می شود. به ترتیب می بینیم که چگونه برزیل در حالی که پیش است، در دقیقه 115 ضد حمله می خورد و بازیکنان کرواسی در مصاف چهار در برابر چهار و در نهایت برتری عددی پنج در برابر چهار در برابر تیمی قرار می گیرند که از آن عقب هستند! این مفهوم واقعی «Rest Defence» را نشان می دهد. تیمی که سرمربیش ایده مناسبی از این مفهوم نداشته باشد و ساختارهای متفاوتی را در لحظات مختلف بازی برای آن طراحی نکرده باشد، این گونه می تواند در حالی که پتانسیل فتح یک جام معتبر را دارد، به سادگی از آن حذف شود.

با گذشت زمان و در ادامه بیشتر و بیشتر به این مفهوم در وبسایت خواهم پرداخت. همان طور که اشاره کردم، سرمربیان مدرن در حال تکامل ایده های خود درباره مفهوم «Rest Defence» هستند و هر روز می توان نکات و مباحث بیشتری را مطرح کرد. فوتبال مدرن هر روز که می گذرد، بیشتر و بیشتر به این مسئله در حال اهمیت دادن است.