بازگشت زخم کاری؛ رودری از لحاظ فنی دقیقا باید چه می‌کرد تا برنده توپ طلا شود؟ / ایستگاه تاکتیک


اختصاصی | حالا که توپ طلا در یک اقدام کاملا قابل پیش‌بینی و خسته‌کننده دیگر توزیع شد و همه چیز از تب و تاب افتاد، راحت‌تر می توان بحث جدی کرد و از منظر فنی و فوتبالی به آن پرداخت.

بر خلاف سیستم معیوب، منسوخ و کیلویی توپ طلا که مدت‌هاست به همین روش اهدا می‌شود و نتوانسته خودش را با گذر زمان و مدرن شدن فوتبال وفق دهد، بحث فنی جای اعمال سلیقه و رای‌های کیلویی نیست. در بحث فنی فوتبال، علم، داده‌ها و عملکرد حرف اول و آخر را می‌زند. عملکردی که در فوتبال مدرن خوشبختانه هر ثانیه و هر فریم‌اش قابل رصد و مقداردهی است و می‌توان شفاف‌تر از آب زلال، درباره آن قضاوت کرد. در این یادداشت به طور ویژه و مفصل بازیکنی را از لحاظ فنی بررسی می‌کنیم که هیچ فردی روی کره زمین در سال فوتبالی گذشته در حد او نبوده و نتوانسته به اندازه او در تیمش موثر باشد. این تاثیرپذیری طبیعتا فقط در گل و یا پاس گل خلاصه نمی‌شود. فوتبال مدرن مدت‌هاست که از آمار آماتور و خسته‌کننده گل و پاس گل عبور کرده و تاثیرگذاری‌اش را بسیار وسعت بخشیده است. تاثیرگذاری که شامل تک تک فریم‌های یک بازیکن حتی در زمان نداشتن توپ نیز می‌شود.

خیلی سریع وارد بحث فنی می‌شوم. موضوع مورد بحث ما توانایی‌های فنی رودری است. بازیکنی که با اختلاف در سال فوتبالی گذشته، بهترین بازیکن روی کره زمین بود و نقشی اصلی، محوری و کلیدی را در سه گانه منچسترسیتی ایفا کرد. هیچ بازیکنی روی کره زمین در سال فوتبالی گذشته به اندازه رودری در مجموع عوامل فوتبال مدرن نه تنها تاثیرگذار نبود که حتی نزدیک به او هم نبود. بحث فنی را با توفیق اجباری آغاز می‌کنم که باعث شد اهمیت و کیفیت فنی رودری در تیمی همچون منچسترسیتی در شروع فصل جدید بیش از همیشه خودش را نشان دهد.

جایی که با اخراج مستقیم هافبک اسپانیایی و شرایطی که وجود داشت، سیتی مجبور شد چند بازی را بدون حضور رودری به رقابت بپردازد. در مجموع سیتی 306 دقیقه بدون رودری به میدان رفت و این مساله به شدت خودش را در زمین مسابقه و نوع فوتبالی که سیتی ارائه می داد، نشان داد. پنج داده فنی پیشرفته را انتخاب کرده‌ام و این داده‌ها را در زمان عدم حضور رودری و حضور او در فصل جاری در بازی سیتی مطالعه کرده‌ام. وضعیت بسیار هیجان انگیز و معنادار است. داده نخست «xG» است که بارها درباره آن توضیح داده‌ام (اینجا). داده دوم «xT» است (توضیح مفصل فنی) که نشان می‌دهد هر تیم تا چه اندازه توانسته با ارسال توپ به مناطق پرخطرتر نزدیک به دروازه، خودش را در موقعیت بهتری قرار دهد. داده سوم مقدار مالکیت توپ است و داده چهارم مربوط به «xGA» می‌شود. داده‌ای که در نقطه مقابل نشان می‌دهد هر تیم تا چه اندازه توانسته در بخش تدافعی موفق عمل کند و به تیم‌ها اجازه خلق موقعیت گل باکیفیت روی دروازه‌اش ندهد. در نهایت داده آخر نیز «PPDA» می باشد که درباره این داده نیز بارها به طور مفصل صحبت فنی کرده‌ام (اینجا).

این پنج داده فنی پیشرفته را به این علت در کنار یکدیگر انتخاب کرده‌ام که به خوبی می‌توانند کیفیت فنی یک تیم را در بحث‌های فنی مختلف با و بدون توپ عیان کند. اینکه یک تیم همراه با توپ تا چه اندازه در خلق موقعیت توانا است و اینکه یک تیم بدون توپ تا چه اندازه می‌تواند شدت پرسینگ بالایی داشته باشد و در نتیجه اجازه خلق موقعیت‌های با‌کیفیت محدودی را به حریفانش بدهد. مطالعه و تحلیل مجموع این پنج داده در کنار یکدیگر می‌تواند تصویر فنی مهمی را از هر تیمی به ما ارائه دهد. حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت منچسترسیتی را در فصل جاری با رودری و بدون رودری در این پنج داده نشان می‌دهد. تا زمان استخراج این داده‌ها، سیتی 306 دقیقه را بدون رودری به میدن رفته بود و در نقطه مقابل 694 دقیقه را نیز در حضور رودری وارد زمین شده بود. داده‌های فنی پیشرفته را نیز بر اساس هر 90 دقیقه مقداردهی کرده‌ام.

می‌بینیم که در زمان حضور رودری، سیتی توانسته به طور میانگین در هر 90 دقیقه 2/64 «xG» را خلق کند؛ در حالی که این عدد در زمانی که رودری در فصل جاری در ترکیب تیم حضور نداشته، تنها 0/76 به ازای هر 90 دقیقه است. در نقطه مقابل می‌بینیم در زمان حضور رودری به ازای هر بازی تنها 0/60 «xG» روی دروازه سیتی به وجود آمده؛ در حالی که این عدد در زمان غیبت رودری در ترکیب 0/64 است.

در حوزه مالکیت توپ نیز شرایط جالب توجه است. سیتی زمانی که رودری در ترکیب حضور دارد به طور میانگین 73 درصد مالکیت توپ بازی‌هایش را در اختیار داشته اما زمانی که غول اسپانیایی در مرکز زمین غایب بوده، آن‌ها تنها توانسته‌اند 57 درصد مالکیت توپ را عهده‌دار باشند. حضور رودری همچنین باعث شده سیتی بهتر بتواند توپ را به موقعیت‌های پرخطرتر نزدیک به دروازه انتقال دهد. مقدار «xT» سیتی در حضور رودری 3/53 به ازای هر 90 دقیقه بوده اما بدون حضور او آن‌ها در هر 90 دقیقه تنها 1/78 «xT» را خلق کرده‌اند. در نهایت در خصوص شدت پرسینگ در بالای زمین نیز مشاهده می‌کنیم که سیتی در حضور رودری مقدار 11/77 را از حیث داده فنی پیشرفته «PPDA» خلق کرده که این عدد در زمان عدم حضور رودری 14/39 بوده است (عدد هر چه کمتر باشد، شدت پرسینگ تیم بهتر است).

تحلیل داده‌ها به ما چه می‌گوید؟ ما با یک هافبک میانی طرف هستیم که یک همه کاره است. همراه با توپ و بدون توپ، او نفر اول فنی‌ترین تیم دنیا طی سالیان اخیر بوده و حضورش یعنی افزایش کیفیت فنی سیتی. رودری در سه مرحله از چهار مرحله «Build-up» (توضیح مفصل فنی) همراه با توپ حضور صد در صد فعالی دارد که تقریبا باور نکردنی است. هیچ بازیکنی در حال حاضر در دنیا نمی‌تواند چنین تاثیرگذاری داشته باشد. لیونل مسی در بهترین حالت طی چند فصل اخیر در دو مرحله از مراحل چهار‌گانه «Build-up» حضور صد در صدی داشته و این عدد برای ارلینگ هالند حتی کمتر است (یک مرحله از مراحل چهار گانه).

در بازی بدون توپ نیز رودری یک همه کاره است و در تک تک پارامترهای بازی بدون توپ، حضور او می‌تواند منچسترسیتی را بهتر کند و بدون او کار برای پپ گواردیولا دشوار می‌شود. چه در حوزه پرسینگ و چه در حوزه «Counterpressing» (توضیح مفصل فنی)، او نقش پررنگی دارد و در هر دو لحظه از انتقال منفی در زمان از دست رفتن توپ، باز هم مهره اصلی تیم محسوب می‌شود. چه زمانی که تیم تصمیم بگیرد بلافاصله در جهت بازپس‌گیری توپ فشار ایجاد کند و چه زمانی که تیم تصمیم بگیرد به عقب برگردد و سازمان دفاعی‌اش را بازیابی کند، در هر دو لحظه از انتقال منفی، رودری نفر اول تیمی همچون منچسترسیتی است. این مساله در انتقال مثبت حین مالکیت توپ و در هر دو لحظه از این انتقال نیز کاملا صادق است. هیچ بازیکنی در حال حاضر در کره زمین وجود ندارد که در تمامی پارامترهای فنی شرح داده شده، کاربرد صد در صدی داشته باشد و بازی یک تیم به حضور او وابسته باشد. وقتی صحبت از اهمیت فنی و شایستگی‌های فنی یک بازیکن در این وسعت می‌کنیم، منظورمان چنین حالتی است و هیچ بازیکنی در سال فوتبالی گذشته حتی نزدیک به رودری نیز در این شرایط نبوده است.

از اهمیت رودری حین مالکیت توپ صحبت کردم و حیف است که در این مورد مطالعه بیشتری نداشته باشیم. به تصویر زیر دقت کنید که ما از آن تحت عنوان «PASSMAP» و یا «Passing Network» نام می‌بریم. نقشه‌ای که در یادداشت های مختلف از آن صحبت کرده ام (اینجا). به طور خلاصه «PASSMAP» نقشه‌ای است که مشخص می‌کند تیم همراه با توپ چه وضعیتی در طول 90 دقیقه داشته و هر بازیکن به طور میانگین چه عملکردی داشته است. میانگین موقعیت مکانی بازیکنان حین به گردش درآوردن توپ، حجم پاس‌های ارسالی و دریافتی و همچنین میزان لمس توپ و بسیاری از گزارشات فنی دیگر، همگی در این نقشه قابليت رصد و تحلیل را دارد. حالا به تصویر زیر دقت کنید که مربوط به «PASSMAP» سیتی در دیدار مقابل نیوکاسل در اتحاد می‌شود.

شرایط باور نکردنی است. دایره بزرگ وسط زمین، رودری است که حجم عظیم این دایره، به علت لمس توپ‌های بسیار زیاد رودری ایجاد شده. به فلش‌های متعدد و رفت و آمدهای متعدد خطوط بین رودری و سایر بازیکنان دقت کنید که نشان می‌دهد هافبک اسپانیایی چگونه در مرکز زنجیره‌ای بوده که توپ را میان بازیکنان پخش کرده است. مانند یک رئیس بزرگ در مرکز زمین که همه چیز همراه با توپ به او ختم می‌شود. تصمیم گیرنده اصلی در مرکز میدان اوست و همه در اختیار او هستند تا نبض بازی و ریتم بازی تعیین شود. داده‌های فنی پیشرفته سمت چپ تصویر نیز بسیار حائز اهمیت است. بهترین بازیکنان سیتی در این داده‌های فنی پیشرفته مشخص شده‌اند که به شکلی اعجاب انگیزی می‌بینید که رودری در تمامی این داده‌ها بهترین بازیکن بوده. به جز داده فنی یپشرفته «Progressive Passes Rec» که نشان می دهد کدام بازیکن در بالای زمین هدف پاس‌های رو به جلو هم تیمی‌هایش قرار گرفته است. طبیعی است که رودری در این داده نقشی نداشته باشد اما می‌بینیم که در مابقی داده‌ها، سرآمد است. داده مهم و بسیار فنی در این بخش، «Most Centrality» است. داده‌ای که نشان می‌دهد کدام بازیکن بیش ترین نقش را در چرخه انتقال توپ تیم داشته و مهم‌ترین بازیکن تیم در زمان مالکیت توپ بوده است. مسئله‌ای که جواب آن همچون همیشه طی یک سال فوتبالی گذشته یک کلمه بوده است: رودری.

اُلگوی شرح داده شده در «PASSMAP» منچسترسیتی طی سال فوتبالی گذشته، بارها و بارها تقریبا در تمامی دیدارهایی که رودری در آن‌ها حضور ثابت داشته، تکرار شده است. نمایشی استثنایی از هافبک وسطی که تقریبا در تمامی پارامترهای فنی که فوتبال مدرن در آن بازی می‌شود، چه همراه با توپ و چه بدون توپ، نقش پررنگ و فعالی دارد و حتی بهترین بازیکن در تمامی این پارامترهای فنی محسوب می‌شود. به چند «PASSMAP» دیگر مطابق اُلگوی فنی که شرح دادم، دقت کنید. اُلگوی فنی همان چیزی است که در «PASSMAP» مربوط به دیدار مقابل نیوکاسل شرح داده شده. دو نقشه زیر به ترتیب مربوط به دیدارهای سیتی مقابل شفیلدیونایتد و یانگ بویز می‌شود. به رودری نگاه کنید و لذت ببرید. بازیکنی که شماره یک فنی‌ترین تیم دنیا به حساب می‌آید.

تقریبا دو سال پیش در این یادداشت به معیارهای از رده خارج و غیر مدرن مراسم توپ طلا اشاره کردم. فوتبال هر لحظه در حال مدرن شده است و کیفیت فنی بازیکنان و نقش آن‌ها در پارامترهای فنی مختلف، قابل مقداردهی شده است. گردانندگان مراسم توپ طلا اما همچنان علاقه دارند تا به صورت کیلویی و سلیقه‌ای از عده‌ای مشخص رای گیری کنند که غالبا سلیقه‌های شخصی و علایق کودکی (!) را در این رای گیری‌ها لحاظ می‌کنند.

کیفیت فنی لیونل مسی، کاملا مشخص است. او یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال و به اعتقاد بسیاری (این مورد نیز سلیقه‌ای است) بهترین بازیکن تاریخ فوتبال است اما این مسائل دلیل نمی‌شود که هر ساله رای‌های توپ طلا را به صورت کیلویی تصاحب کند بدون اینکه به کیفیت فنی دیگر بازیکنان در بازه زمانی مورد نظر توجه شود. فوتبال هر روز در حال مدرن شدن است و به نظر می‌رسد که مراسم توپ طلا نیز باید رویه و پارامترهای متفاوتی را در خود لحاظ کند و خودش را کمی به فوتبال نزدیک کند. لیونل مسی توپ طلای جدیدش را نیز کسب کرد و با کوپا آمریکای آینده شاید توپ طلای بعدی‌اش را نیز تصاحب کند، اما فوتبال از لحاظ فنی مدت‌هاست که اهمیتی به این جایزه خسته‌کننده نمی‌دهد چرا که اساس آن غلط اندر غلط است. برای بسیاری از آن‌هایی که فوتبال را به طور جدی دنبال می‌کنند و مخاطب فنی و حرفه‌ای آن هستند، هیچ بازیکنی در سال فوتبالی گذشته، از لحاظ پارامترهای فنی مختلف (وسیع بودن این پارامترها مدنظر است) در حد رودری نبوده اما می‌بینیم که هافبک اسپانیایی به راحتی حتی در جمع سه بازیکن برتر نیز قرار نمی‌گیرد. توپ طلا مدت‌هاست که یک جایزه فنی نیست و معیارهای دیگری در آن لحاظ می‌شود و همین مساله روز به روز از اعتبار آن خواهد کاست مگر اینکه فکری به حال آن شود تا از این حالت کیلویی و باری به هر جهت، خارج شود.

*داده‌های فنی پیشرفته از کمپانی مرجع Driblab و نقشه‌های فنی از گروه Betweentheposts استخراج گردیده است.